جدول جو
جدول جو

معنی حزینی استرآبادی - جستجوی لغت در جدول جو

حزینی استرآبادی(حَ یِ اِ تَ)
میرسیدحسن قاضی استرآبادی است. میرعلی شیر طبع او را ستوده و سام میرزا گوید عبیدخان ازبک وی را به جرم شیعیگری در 939 هجری قمری بکشت و در آتشکده نامش حسن آمده و احوالش در روز روشن بنقل از نگارستان سخن و قاموس الاعلام نیز دیده میشود. (ذریعه ج 9 ص 235). او راست:
توان به هجر تو آسان وداع جان کردن
ولی وداع تو آسان نمیتوان کردن.
(مجالس النفایس میر علی شیر، ص 78) (تحفۀ سامی) (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ یِ اَ تَ)
میرسید... از معاصران صادقی کتابدار (قرن 10 هجری) و شاعر بود. از اوست:
ناز چشم ستم انگیز ترا بنده شوم
رنجش مصلحت آمیز ترا بنده شوم.
(از مجمعالخواص ص 95 و 96) (از الذریعه قسم 1 از جزء 9 ص 105) (از فرهنگ سخنوران)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
شاعری از سادات استراباد و ماهر در علوم حکمیه و فن طب بود و به سال 881 هجری قمری درگذشت. بیت ذیل از اوست:
گر قدم رنجه کنی سوی حکیمی چه شود
تانثار تو کند نقد دل و جان بر سر.
(از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ اِ تَ)
ابن مسعود ملقب به کمال الدین حنفی. متوفی 961 هجری قمری او راست: شرح منار الانوار نسفی. (هدیه العارفین ج 1 ص 318)
لغت نامه دهخدا